اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۵۷ ب.ظ

امروز سرم به آسمان خورد چه خوب

امروز سرم به آسمان خورد چه خوب

اندوه دلم ز غُصّه اش مرد ، چه خوب

 روز زن و روز مادر است شادی هست

شادی غم دل به گور خود برد چه خوب .

  • احمد یزدانی

روز زن

مادر

مادران