اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
شنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۳ ب.ظ

چون شکیبا در غمی خونسرد و خوشبخت جهانی

چون شکیبا در غمی خونسرد و خوشبخت جهانی
استقامت در زمان سختی است و میتوانی
رنج و بیماری و سختی جزو لاینفکّ هستی
علم داری هستیت فانی و مرگت ناگهانی
با وجود هرچه سختی هستیت را دوست داری
میل داری زندگی کرده بجنگی تا بمانی
خنده ابزار تحمّل کردن رنج است و سختی
با کمک از خنده برمیخیزی و خوشحال از آنی
رود جاری در میان دشت هستی رو به دریا
غم نباشد شادمانی را چه بایستی بخوانی ؟

  • احمد یزدانی

خوشبختی

غم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی