اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آهنگ» ثبت شده است

 

 

 

 

  • احمد یزدانی

ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺎﻣﻬﺎﯼ ﺗﻮ

ﺧﻮﺷﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻫﻤﺮﻩِ ﺗﻮ ، ﭘﺎﺑﻪ ﭘﺎﯼِ ﺗﻮ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺁﻫﻨﮓ ﭼﺸﻤﺎﻥِ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ

ﺣﺪﯾﺚ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﻬﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ را برای ﺗﻮ

ﺑﻬﻤﺮﺍﻩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ، ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﺭ ﺭﻗﺼﯿﺪﻡ

ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺯﯾﺮِ ﻧﻮﺭِ ﺭﻭﯼِ ﻣﺎﻫﺖ ﻣﺒﺘﻼﯼ ﺗﻮ

ﺍﮔﺮ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﻨﯽ ،ﯾﺎ ﻗﺼّﻪ ﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ

ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺟﻔﺎﯼ ﺗﻮ

ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻮﺩﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺁﻧﻬﻢ ﺑﻪ 

ﭘﺎﯼتو

  • احمد یزدانی