عمرم تمام عمر خودش اشتباه کرد
محصول رنج و زحمت من را تباه کرد
غرق غرور جوانی بخواب خوش
راهی مرا به قعر سیاهیّ چاه کرد
در عاشقی و مستی دنیا از او اسیر
دنبال این دو رفت و مرا جان پناه کرد
دادم ز دست فرصت ایّام رفته را
پیری رسید و حسرت من را نگاه کرد
راهی نمانده تا به ته قصّه ی وجود
آن ماه و سال رفته فنا دست آه کرد
دل خوش به این دو سه روزی که مانده است
شاید دوباره حال دلم روبراه کرد .
- ۰ نظر
- ۰۱ آبان ۰۱ ، ۱۸:۱۲