اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دروغ» ثبت شده است


قلم ای خون به دل ، شکسته پرم

بال پرواز و قایق سفرم

دلخوش هستم به اشک و خندهٔ تو

راوی غم و شادی و هنرم

.

ای به دریای پر تنش تو بَلَم

درد تنهائی تو هست و دلم

خورده ام من قسم به خالق خود

به گسستن نکن مرا خجلم

.

حربهٔ تهمت و دروغ و جفا

بوده همواره قسمت ادبا

تو که پرچم بدست خود داری

سیبل شلّیک جاهلان همه جا

.

خیر جاری و مستمر تو گُلَم

دشمنی با رذالت است و دلم

گفتن از دین و دانش عاشقیم

حقّ مطلب وطن و آب و گِلَم

.

می شود سر زمان ناخوشیت

رنج بایکوت و درد بی کسیت

بحث سانسور بی سبب و خطا

می وزد باد شاد سرخوشیت

.

ای تو جانمایهٔ کمال و ادب

می رود ، شک نکن سیاهی شب

می شود روز و می دمد خورشید

بی ادب می رود به گور ادب .

  • احمد یزدانی

  • احمد یزدانی