- ۰ نظر
- ۰۱ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۴۱
سایه آن پیر پرنیان اندیش
کم در او کوچکی بزرگی بیش
بوده دوری ز رنج او غمگین
روح خورده ز دست هجران نیش
شد تهی خرقه اش و باز آمد
راه خانه گرفته است در پیش
رشت زیبا گشوده آغوشش
میهن و سایه باهم و همکیش .
ای زنده اندیشی که گورت کاخ آباد است .
در کبریای روح عالم خاطرت شاد است
در سایه سار ارغوانت زندگی جاریست
روح خردمندی تو زیباترین یاد است .
دیوار شکسته و سلیطه چو همند
در سایه شان نرو تو را می شکنند
تنها هنری که ایمنی می بخشد ،
باید بگریزی که به گردت نرسند .