اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ظاهر» ثبت شده است

ما بنده در ظاهر و مشرک در خفا هستیم

دور از خدا و راه و رسم انبیا هستیم

از نور ایمان بی نصیب و اهل تردیدیم

تسلیم نفس سرکش چون اژدها هستیم

چشمان ما جز عیب مردم را نمی بیند

آلوده غیبت و تهمت هردوتا هستیم

غرق ریا غرق دورنگی غرق خودخواهی

هم محکمه هم قاضی هم حکم جزا هستیم

از شکر خالق بی نصیب و اهل کفرانیم 

گمراه و وامانده به کوی ادّعا هستیم

در بندگی درمانده گم گردیده در شرکیم

آلوده ی عصیان به ذات بارالا هستیم

شمشیر تیزی پل و ما بر روی آن راهی

با غفلتی در عمق آتش ها رها هستیم

چشمان عبرت بین خود را بسته ،تنها ما

دلبسته ی ظاهر و سطح قصّه ها هستیم

راه نجات از معبر متروکه اخلاق است

ماهم که آسوده از این نوع دوا هستیم

مقصد نداریم و به گرد خویش می چرخیم

دلخوش به سرگردانی دنیا چرا هستیم .

  • احمد یزدانی