رنجی نبرده ای و ندیدی فراق یار
سختی ندیده ای و همیشه خوشی کنار
زخم تبر به پای تو هرگز نخورده است
همواره بوده بکام تو روزگار
برگرد دل بده با آن که مثل توست
اینجا کشند به یک لحظه ات به دار
با من نیا که میشکنی ، خُرد میشوی
ای گل تو را به مثل من خسته جان چه کار ؟
- ۰ نظر
- ۱۷ شهریور ۰۲ ، ۱۹:۲۹