من هستم و یک عالمه غم پشت نقاب
دلخوش بخیال یارم از متن سراب
هر روز فریب میخورم ، منتظرم
شاید برسد نگارم از پشت حجات.
- ۰ نظر
- ۱۴ آبان ۰۲ ، ۱۵:۵۹
من هستم و یک عالمه غم پشت نقاب
دلخوش بخیال یارم از متن سراب
هر روز فریب میخورم ، منتظرم
شاید برسد نگارم از پشت حجات.
آسمان بارش چشمان قشنگت کم شد
غُرّشِ خالی و خشکت سبب ماتم شد
رعد و برق تو فقط موجب ترساندن شد
تو نباریدی و هر خانه سرای غم شد .
ابتدایت نطفه ، پایانت جسد ،
از چه غرقی در غرور و در حسد؟
کاوه شو دست از عزازیلی بکش
جان افتاده به مقصد می رسد .
پاک و پاکیزه ای ، چنان برفی
دختر رویش خرد ، حرفی
واژگان از تو میشود جمله
نحو گفتار سالمی ، صرفی
هر شنبه عهد خدا را وفا شود
دِین همه ز لطف الهی ادا شود
هرحاجتی که طلب شد ز هرکسی
با امر حضرت خالق روا شود .
یکشنبه روز یکی بودن و صفاست
هر جانبی که نگاهش کنی خداست
از او بخواه که بسویت نظر کند
درمان درد میکند از هرکه مبتلاست .
روز دوشنبه طلب میکنم که تا
از خالق جهان نشوی لحظه ای جدا
در روز و شب تو وَ او باهم و یکی
تو بندگی کنی وَ خدائی کند تو را .
روز سه شنبه ی تو غرق عشق و حال
آرام باشی و فارغ ز قیل و قال
در فکر و خاطر خوبان و راه حق
زندانی حقیقت و دوری ز هر جدال.