اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۱۲ ب.ظ

رفته باشد چون خدا از یادها

رفته باشد چون خدا از یادها
هر بتی را خوانده یک عدّه خدا
عاقلان ترکیب احساسات و عقل
جز خدا خالق نخوانند هر که را .
#احمد_یزدانی

  • احمد یزدانی

احساسات

ترکیب

خالق

عاقلان

عقل