اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۴۶ ب.ظ

چشمه ز نو روان شده

چشمه ز نو روان شده
پیر کهن جوان شده
در طلب خیال تو
خواب سبک گران شده.

  • احمد یزدانی

روان

چشمه