اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ب.ظ

هر جدل یک دشمن بالفطره است

هر جدل یک دشمن بالفطره است
می رود سویش کسی که غرّه است
با جدل در خانه می آید نفاق
سیل ویرانگر شروعش قطره است.