اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۴۱ ب.ظ

پشت دل گرم و حال من خوب است

پشت دل گرم و حال من خوب است
وضع و اوضاع حسابی مطلوب است
از گرانی غمی نباشد هیچ
از برای گدا که محبوب است
میرساند خدا ، چکارت هست
خوش بحال کسی که معیوب است
بد بحال کسی که سالم هست
در دل آستین او چوب است
شکر خالق که گاو او زائید
در تماشا نشسته مجذوب است.

  • احمد یزدانی

آستین

حال من

معیوب

پشت دل