اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۴، ۰۴:۴۴ ب.ظ

زندگی دارد اصول ویژه ای

زندگی دارد اصول ویژه ای

می کند عاقل در آن اندیشه ای

چون دهانت بسته بازو وا شود

مینمائی همچو  شیر بیشه ای

وای اگر وقتی که عکس آن شود

شیر هم باشی نمائی  پشّه ای

از سخن آبی نمی آید به جوش

کاخ حرف است یک بنای شیشه ای .

  • احمد یزدانی

نظرات  (۱)

چشمه به دریا رسد ، لذت دریا شدن

ساحل و طوفان و موج ، غرقه ی رویا شدن

کشتی و امواج سخت ، کوشش و لطف خدا

زندگی و عشق و عشق ، خیره به فردا شدن .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی