اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۳:۵۷ ب.ظ

آسمان بارش چشمان قشنگت کم شد

آسمان بارش چشمان قشنگت کم شد
غُرّشِ خالی و خشکت سبب ماتم شد
رعد و برق تو فقط موجب ترساندن شد
تو نباریدی و هر خانه سرای غم شد .

  • احمد یزدانی

آسمان

بارش

چشمان قشنگت