اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
دوشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۵۳ ب.ظ

به گیلان و مازندران هر کنار

به گیلان و مازندران هر کنار
بهشتیست پنهان، همیشه بهار
هوا خوشگوار و زمین پر ز گل
به ایران کند مهربانی نثار .

  • احمد یزدانی

مازندران

گیلان