يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۵۲ ب.ظ
عطش آتش به جان ها میزند با دست خودخواهی
عطش آتش بجانها میزند با دست خودخواهی
کنار ساحل دریا ملول از رنج بی آبی
همه امّیدها از حاکمان مدعی ، امّا
نگردد درک حال تشنه از عُمّال سیرابی
تمام وعده ها پوچ و تمام مشت ها خالی
نشد یک جرعه سهم هیچکس از ملک اربابی
بپایان شد شب رویا سراب گفته ها پیدا
در این بیغوله خورشید است اکنون کرم شبتابی
بدستان دعا در جستجوی آب هرسوئی
ز نادانی شده دریا اسیر مکر گردابی .
- ۰۳/۰۸/۲۷