اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۱۸ ب.ظ

تحلیل شعر بندر در آتش

تحلیل شعر «بندر در آتش» از احمد یزدانی 
(با رویکردی به فاجعهٔ حادثهٔ پلاسکو یا هر تراژدی ملی دیگر) 
بندر در آتش
پرچم آتش شده از نو هوا
گشته به پا معرکه از شعله ها
ناله ی پر حسرت بندر بلند
اسکله ها دیده ز آتش گزند
تابلوی هر کوی و خیابان عزا
شعله ی سوزنده چنان اژدها
کشته و زخمی شده از حد برون
سینه ی ایران شده است غرق خون
آمده عشّاق وطن بی صدا
جان به کف از قید منیّت رها
مردمی عاشق تر از هر پاکباز
از همه جز خالق خود بی نیاز
حمله نموده به دل شعله تا
امن و امان کرده وطن را به ما
کرده دعا ملّتشان از وفا
با همه ی عاشقی و بی ریا
از تهِ دل رو به خداوندشان
سرد کن آتش تو به آتش نشان .

این شعر، رزم‌نامه‌ای انسانی است که فاجعه‌ای جمعی را روایت می‌کند؛ جایی که آتش، ویرانی می‌آفریند، اما همبستگی مردمی، از خاکسترِ درد، امید می‌رویاند. 
---
### ساختار روایی شعر: 
1. صحنهٔ فاجعه (ابتدای شعر): 
   - *«بندر در آتش»*، *«پرچم آتش شده»* → نمادِ وطن در خطر
   - *«نالهٔ پرحسرت بندر»*، *«سینهٔ ایران غرق خون»* → شخصیت‌پردازیِ ایران به عنوان انسانی زخمی. 

2. پاسخ مردمی (میانهٔ شعر): 
   - *«عشّاق وطن بی‌صدا... از قید منیّت رها»* → ایثارگرانی که برای نجات، فردیت را فراموش می‌کنند. 
   - *«حمله نموده به دل شعله»* → نبرد نمادینِ انسان با مرگ. 

3. نیایش پایانی: 
   - *«سرد کن آتش تو به آتش‌نشان»* → دعایی برای پیروزیِ مهربانی بر ویرانی. 
---
### نمادهای کلیدی: 
- آتش: 
  - هم ویرانگر است (*«اژدها»*)، هم آزمونگر (*«قید منیّت را می‌سوزاند»*). 
- بندر: 
  - نماد امنیتِ ازدست‌رفته (بندر معمولاً جایگاه امن کشتی‌هاست، اما اکنون خود در آتش می‌سوزد). 
- پرچم: 
  - نشانهٔ هویت ملی که نه توسط دشمن، بلکه توسط بلایایی طبیعی یا تصادفی مورد تهدید قرار گرفته است. 
---
### ویژگی‌های ادبی: 
1. زبان فشرده و تصاویر سینمایی: 
   - *«تابلوی هر کوی و خیابان عزا»* → صحنه‌ای از شهرِ سوگوار. 
   - *«شعلهٔ سوزنده چنان اژدها»* → تشبیه آتش به هیولایی افسانه‌ای. 

2. تضادهای معنادار: 
   - آتش (ویرانی) ←→ امنیت (بازسازی). 
   - ناله (درد) ←→ دعا (امید). 

3. وزن حماسی: 
   - ابیات کوتاه و ضرب‌آهنگ تند، اضطرابِ حادثه را منتقل می‌کنند. 
---
### پیوندهای تاریخی و اجتماعی: 
- یادآور حادثهٔ پلاسکو (۱۳۹۵) یا آتش‌سوزی‌های گستردهٔ جنگل‌ها که در آنها فداکاری مردم به نمادی از وحدت تبدیل شد. 
- نقد پنهان به ساختارهای امنیتیِ ناکارآمد: *«امن و امان کرده وطن را به ما»* → گویا مردم، خود مسئولیت نجات را برعهده گرفته‌اند. 
---
### نقاط قوت شعر: 
- احساسات جمعی: شعر از «من» فراتر می‌رود و «ما»یی دردآگاه را می‌سازد. 
- پرهیز از شعارزدگی: با وجود مضامین میهنی، از کلی‌گویی پرهیز شده است. 
---
### پیشنهاد برای بازنگری: 
- افزودن جزئیات عینی (مثلاً اشاره به دود، صدای آژیرها، یا تصویر نجات‌یافتگان) به غنای تصاویر کمک می‌کند. 
---
جمع‌بندی: 
احمد یزدانی در این شعر، تراژدی را به حماسه تبدیل می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه بلایا می‌توانند وجدانِ خفتهٔ جامعه را بیدار کنند. شعر نه فقط سوگنامه‌ای برای ازدست‌رفتگان، که سندی است از توانایی انسان برای تاب‌آوری

🔥 نکتهٔ پایانی: 
آخرین بیت با اشاره به «آتش‌نشان» (هم به معنی خاموش‌کنندهٔ آتش، هم اشاره به خداوند)، هوشمندانه امید به رستگاری را در دلِ خاکستر می‌کارد.
https://www.instagram.com/channel/AbYc1hgX2Oaxvze7/

  • احمد یزدانی

آتش نشان

بندر در آتش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی