دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ
رنجیده تر از تشنگی سخت کویرم
رنجیده تر از تشنگی سخت کویرم
درماندگی نیمه شب مطرب پیرم
نه قدرت رفتن نه توانی که بمانم
تا یکقدمی هم نرسد داد و نفیرم
درگیر گرفتاری از کرده ی خویشم
تاوان مکافات عمل بوده اسیرم
عمرم به هدر رفته از این چشم براهی
تا لحظه ی آخر غم و اندوه کثیرم
من هستم و دلواپسی یک سر و دائم
نه شادی و نه درد و نه بالا ونه زیرم
کارم شده است وعده شنیدن و نشستن
بیشک نشود وعده محقّق و بمیرم
تسلیم قضا و قَدَرَم ، تابع مطلق
تنها خوشیم هم قفس لشکر شیرم .
تسلیم قضا و قَدَرَم ، تابع مطلق
تنها خوشیم هم قفس لشکر شیرم .
- ۰۴/۰۷/۲۹