اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۱۸ ب.ظ

در تلخی روزگار اگر خندیدی

در تلخی روزگار اگر خندیدی
شیرین چو عسل شوی ، نکن تردیدی
در ثروت و آرامش و راحت ، چون سرو
خود را بنماید به همه ، هربیدی .

  • احمد یزدانی

آرامش

ثروت

عسل