اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۴ ب.ظ

یک ستاره جز تو در هفت آسمان دارم ندارم

یک ستاره جز تو در هفت آسمان دارم ندارم

دلخوشی های دگر در این جهان دارم ندارم 

دلبرم ، هستی تمام بوده و نابوده هایم

ماه دیگر غیر تو در کهکشان دارم ندارم .

  • احمد یزدانی

آسمان

دارم

ماه

ندارم

کهکشان

نظرات  (۱)

  • احمد یزدانی
  • رود هستی و من دشتم
    محتاج تو من هستم
    جاری شو عزیز من
    هستی تو که من هستم

    کافیست شوی جاری
    چون مرهمی و کاری
    من منتظرت هستم
    بر تشنه نمی باری؟

    با یاد تو من مستم
    هستی تو که من هستم
     دلدار وفادارم
    دستان تو و دستم

    بی تو چو کویر هستم
    از زندگی سیر هستم
    با تو چو بهارانم
    از سبزه سفیر هستم

    جان می کنم ارزانی
    گر قدر مرا دانی
    تا لحظه ی مرگ خود
    وابسته به پیمانی .