جمعه, ۳ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۳ ب.ظ
هرگز نفهمیدم چرا خواندند آدم
هرگز نفهمیدم چرا خواندند آدم
من آدمی نه دست و پای گردبادم
زانو زد هستی روبرویم گشته تسلیم
از آسمان بر خاکدان همچون عقابم
از ماجراهائی که بر سر رفته را من
با کوه اگر گویم کند سر را به من خم
در زیر پای خود نهادم کهکشان ها
امّا حریف نفس خود هرگز نگشتم .