اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۳ ب.ظ

عرض سلام و ادب ای نازنین

عـــرضِ سلام و ادب ای نازنین

از غم دوریِ تو هستم غمین

آمدی و برده ای دل را ،ولی

بازنگردانده به این کمترین

دربدرم در پیِ گم گشته ام

گاه هوائیم و گه در زمین

گفت به من عاشقِ شوریده سر

لیلی خود را تو چو مجنون ببین

بالِ من از شمعِ رُخِ عشق سوخت

تا که شدم با چو تو گل همنشین

خواند سحر بلبلِ بیچـاره ای

از غمِ دوریِّ گُلش اینچنین

چشم به راهِ تو منم تا ابد

رفت ز دستم همه ی عقل و دین

ایده و ایمان و شرافت توئی

در قفسم بی رُخت ای نازنین.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی