اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایرانیم» ثبت شده است

من ایرانیم افتخارم وطن
نباشد  که تحقیر خود کار من
خدا را پرستش کنم با خرد
پرستیدن دیگران شرک و رد
کسی اهل فکر است و یا منتقد
به منطق سخن را کند منعقد
نبیند کسی پاچه خواری ز من
من آزاده ام جانفدای وطن
اگر کرده تعریف خیر از وفا
بود قصد و نیّت برای خدا
کمی فکر روشن کند حال من
همه سعی من ارتقا وطن .

  • احمد یزدانی