اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خردمندی» ثبت شده است

خردمندی کن ای از خود رهیده
برای دیدن حق شو خمیده
بیادآور ز حال رفته ی خود
ز طعم فقر و بدبختی چشیده
چو حق میگفتی و حق میشنیدی
شده بر مردم عصرت پدیده
شد اکنون از جوانان وضع دیگر
نمیخواهند سخن از کس خریده
کلید قفل میهن سهل و آسان
شود باز از گروه رزم دیده
اگر یکعدّه انسانهای دانا
به کرداری صحیح گفته شنیده
خروجی های جمعی خیر باشد
شود اعلان چکیده با جریده
شود بحثی اساسی در خصوصش
ترازوئی دقیق آنرا کشیده
چون از هر جانبی سنجیده گردید
همان را کرده اجرا روی دیده
چه خوب است آدمی در وقت لازم
زند بر گوش مشکلها کشیده
که از او سرنگون گردد خرابی
و برق از چشم خودخواهی پریده
بود حق تا که هر نسلی خودش هم
برای خود کند اجرای ایده
پدرها را نباشد حق که قانون
نوشته تا بفرزندان رسیده
چه بهتر تا که از اندیشه ورزان
عمل گردد به آدابی چکیده
همیشه صادق است این حرف نیکو
چه خوب است حاکمان آنرا شنیده
نهاده خودپسندی را به یک سو
ترازو بوده حق با خود کشیده
هرآن امری که بر خود ناپسندند
برای هیچکس آن را ندیده
نخواهند هیچکس را نوکر خود
نخوانند خویشتن را برگزیده
بپرسند از نظرهای جوانان
جوانانی که هستند پاک عقیده
اگر اینگونه میکردند قبلاً
نمیشد پرده ها اکنون دریده
اگرچه عالمی درگیر و دار است
صداقت از جوامع پرکشیده
ولی ایران و ایرانی عزیز است
تحمّل کرده هر رنج رسیده
اگر از رفته ها عبرت بگیریم
اگر از نفس شیطانی پریده
کنار هم به آسانی و شادی
گذشته از مسیری برگزیده
تفرّق را بگور خود سپرده
همه از بند درگیری رهیده .

  • احمد یزدانی