اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیلی» ثبت شده است

ایران که سیلی زد به آمریکا
ترسیده اند یکعدّه بی رگ ها
آزاده ها از حرکتش خوشحال
گوئی که سیلی را زده آنها
حکّام کشور های دور و بر
لولیده از آن موقع در رویا
طوری که شیطان نشنود گفتند
احسن به ایرانی چنین غوغا
داده هزینه ملّت ایران
قدرت و غیرت دیده است دنیا .

  • احمد یزدانی