اشعار احمد یزدانی
من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای
اشعار احمد یزدانی
من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای
خانه
کانال تلگرام
من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .
دنبال کنندگان
۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
۵ بهمن ۹۸ , ۰۱:۱۰
بحث نفوذ جدّی است راحت و بیگمان بگو
۵ بهمن ۹۸ , ۰۱:۰۷
عشقی تو و بوی خوب نانی به همه
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۲۹
دامگه بودی و شیطان افتاد
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۲۸
زلزله مست غروری تو و بی درمانی
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۲۷
کاش می شد حق چو نوری در دلم
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۲۵
بگو از دوستی تا راحت جان در میان باشد
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۱۹
دل شب بود و تو و شعر و من و حال خراب
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۱۶
نیستم عضو جناح و حزب و باند و دسته ای
۲۹ دی ۹۸ , ۲۲:۱۵
خاطراتی که ماندنی شده است
۲۲ دی ۹۸ , ۲۲:۲۴
عاشقان سینه های پر غوغا
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
آتش
زندگی
مردم
عاشقی
روزگار
طنز
فیروزکوه
آرامش
زندان
بهار
وطن
آسمان
جهان
احمدیزدانی
پائیز
زمانه
خورشید
گرانی
غربت
رفیق
طوفان
آغوش
ترامپ
دریا
مهربانی
مقصد
انتظار
فرصت
مشکل
غمگین
آخرین مطالب
۰۴/۰۷/۲۹
اکنون که از غوغا به آرامش رسیدم
۰۴/۰۷/۲۹
شور آواز آب را مانی
۰۴/۰۷/۲۹
رنجیده تر از تشنگی سخت کویرم
۰۴/۰۷/۲۹
آز و خشمی که بود سیطره اش پهنه ی جان
۰۴/۰۷/۲۹
عاشقی را به خیال شب میخانه کشاندم
۰۴/۰۷/۲۹
غافلان از حاکمان عالمند
۰۴/۰۷/۲۱
ابتدای جنگ کشور کرده گیر
۰۴/۰۷/۲۱
شده قرآن به سر نیزه دوباره ز خوارج
۰۴/۰۷/۲۱
تو ساحل امن خانه ی من
۰۴/۰۷/۲۱
شد چو جنگل کویر بسیاری
پربیننده ترین مطالب
۹۶/۰۶/۱۱
زندگی تنها و بی همسر بد است
۹۸/۱۱/۰۵
بحث نفوذ جدّی است راحت و بیگمان بگو
۹۸/۱۱/۰۵
عشقی تو و بوی خوب نانی به همه
۹۸/۱۰/۲۹
زلزله مست غروری تو و بی درمانی
۹۸/۱۰/۲۹
دامگه بودی و شیطان افتاد
۹۸/۱۰/۲۹
کاش می شد حق چو نوری در دلم
۹۸/۱۰/۲۹
دل شب بود و تو و شعر و من و حال خراب
۹۸/۱۰/۲۹
بگو از دوستی تا راحت جان در میان باشد
۹۸/۱۰/۲۹
نیستم عضو جناح و حزب و باند و دسته ای
۹۵/۰۴/۱۳
کلفور ، طرود ، سرخدشت
محبوب ترین مطالب
۹۴/۱۰/۲۴
صف به پا از دسته ی بدکارها
۹۵/۰۳/۰۳
عده ای روزیم و یک عده شبیم
۹۹/۰۱/۲۹
من غم ، تو شادی و دنیا پر از ستم
۹۷/۰۶/۰۹
ملتهب تر ز نقطه ی جوشم
۰۲/۰۴/۲۶
گیسوانت آبشاری از طلا
۹۵/۰۸/۰۸
در ساحت عشق بندگی باید کرد
۹۷/۱۰/۰۵
خال می کوبم به تندیس نگارم روز و شب
۹۹/۰۱/۲۹
دلی و دلبری و بوده خودت هم دلدار
۹۷/۰۵/۳۱
می گریخت فیل در سحرگاهان
۹۹/۰۱/۲۶
مسافر سفر دوردست چشمانت
نویسندگان
احمد یزدانی
(1540)
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «نبودند» ثبت شده است
فضای ملتهب بود و نبودند
فضای ملتهب بود و نبودند
بخلوت استراحت مینمودند
بساحل آمده کشتی و آنها
غنائم را طلبکاری نمودند .
۰
۰
۲۲ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۰۴
احمد یزدانی