اشعار احمد یزدانی

نقطه ی اوج عاشقی  خالق ، با خدا گفتگو چقدر زیباست .

اشعار احمد یزدانی

نقطه ی اوج عاشقی  خالق ، با خدا گفتگو چقدر زیباست .

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

نویسندگان
پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ب.ظ

بنده شدن چه سخت است شاه شدن چه آسان

    بنده شدن چه سخت است ، شاه شدن چه آسان

    باختنِ به عشق است ، بردنِ گویِ ایمان

    درکِ وقوف کردن ، آمدنِ به مشعر

    جز قدمی نمانَد تا به جنابِ شیطـان

    سنگ نمیتوان زد ، جایِ کسی به ناکس

    سنـگ بخود بزن تا ، دیو شوَد هراسان

    فرق چه میکند تا  خیره سَریم با خود

    سلسله الذّهب با سلسله های عرفان

    چشمه ی نور بودن ، ساقیِ شور بودن

    عیدو دِگَر بهانه است ،فطرو غدیرو قربان

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">