اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۲۹ ق.ظ

چشمان ماه به چاهی نمی رسد

چشمان ماه به چاهی نمیرسد
پای گدا به خانه ی شاهی نمی رسد
بهتر که رحم کرده خدا مرگمان دهد
وقتی حقوق سال به ماهی نمی رسد.

  • احمد یزدانی

حقوق

نمیرسد

چاهی

چشمان ماه