پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ
ابر سیاه شب ظلمانیم
ابر سیاه شب ظلمانیم
جاده ی پر برف زمستانیم
خشم فرخورده ای از حاکمان
خون بدل از جهل و پریشانیم
از گل و خورشید و طبیعت نگو
گمشده در وادی حیرانیم
تند و مداوم برسد حادثه
سیبل تک لشکر کیهانیم
گر دو سه روزی نشود حمله ای
جشن و خیابان چراغانیم
اسکله ای خسته غروبی خفه
ساحل ناامنم و طوفانیم
دلهره ای دائمی و مستمر
لرزه و پس لرزه ویرانیم
حمله نمایم بخودم بی هدف
مثل خیال شب زندانیم
بارش سیلم و تگرگم گهی
روح هوای بد و بورانیم
بگذر و تنها بگذار و برو
درد فراگیر و پشیمانیم
با همه عالم سخن از من بگو
عاشق سرخورده ایرانیم .