اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ

آه مظلوم سبب شد که وطن

آهِ مظلوم سبب شد که وطن
گوشه ی قدرت خود را بنمود
کرده آشفته ز صهیون خوابش
نیمه شب خِفت نمود او را زود
لات پسکوچه ی خلوت را زد
تا که شد هیمنه از او چون دود
باز هر قطره امیدی جاری
باز دریا کند همراهی رود
باز دنیا هنر از ایران دید ،
باز شد خرمن میهن پر سود
باز شیطان به تکاپو افتاد
باز شد راه حضورش مسدود
باز باهم شده دستان نفوذ
باز حاشا شده حق از نمرود
باز تکرار فصول تاریخ ،
بازهم غزّه شده خون آلود
باز یک قصّه ی تازه آغاز ،
باز ایران به فشارش افزود .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی