اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عالم اسیر دست شیطان زشت عالم

عالم اسیر دست شیطان  ؛ زشت عالم

هر روز در یک کشوری برپاست ماتم

دنیای دشمن پست و دنیای هیاهو

سلّول وحشتزای ترس و مرگ هرسو

اینسوی بازار است پای کار ملّت

بیزار از جنگ است و از کشتار ملّت

سی سال میسازد ؛ نشد آباد آوار

شد کارِ ملّت صبح وشب، شب تا به صبح کار

هرکس که تخم زشتی و نامردمی کاشت

برداشت زشتیها از آن تخمی که میکاشت

دست خدا همراهِ جمع ماست یاران

مسئول هستیم از برای حفظ ایران.

احمدیزدانی

 

  • احمد یزدانی

جنگ

عالم

ماتم

مسئول

ملّت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی