اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

چشمان ماه به چاهی نمی رسد

چشمان ماه به چاهی نمی رسد
پای گدا به ساحت شاهی نمی رسد
بهترکه رحم کرده خدا مرگمان دهد
وقتی حقوق سال بماهی نمیرسد

  • احمد یزدانی

حقوق سال

ساحت

مرگمان

چشمان ماه