اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۴ ب.ظ

ابرو بادو مه و خورشیدو فلک

ابرو بادو مَه و خورشیدو فلک جمع شُدند

لُرو کُرد و عرب وتُرک هماهنگ شدند

دست در دستِ هم و شانه به شانه باهم

نُتِ سمفونیِ ایران خوش آهنگ شُدند