يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۵۸ ب.ظ
سی و هشت سال نوشتم شی و هش دفتر را
سی وهشت سال نوشتم سی و هشت دفتر را
منقطع ، یکسره ، از خیر ، زمانی شر را
رنج ها دیده ام از گردش ایّام ، ولی
صیقلی کرده ام از درد رُخِ باور را
گفته ام از شب و از روز ، بدی ها ، خوبی
خوانده ام هرچه که میشد سخن سرتر را
گفته گویا و روان باورخود را با شعر
زده ام بوسه ی پر عشق لب ساغر را
حاصل کار و تلاشم به دل دفتر هاست
کرده ام با قلمم فتح دژ و سنگر را
ادّعا نیست مرا ذرّه ای ، حتّی ارزن
نازنین گوش کن از من سخن آخر را
هرکه تعریف کند از خودش از بی هنریست
عطر گل شاد کند سینه ی هر دلبر را .