سه شنبه, ۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۰۵ ق.ظ
باید که نشسته از فداکاری گفت
باید که نشسته از فداکاری گفت
از جبهه و از جنگ و وفاداری گفت
از لشکریان تحت تحریم و نبرد
با قلدر عالم به سزاواری گفت
باید که بمیدان برویم از نو ما
مردانه بیان کنیم از راز بقا
از ظلم و دفاع سخت میهن ، محکم
تا زنده بماند آن فداکاری ها
از قصّه ی جنگیدن با کفتاران
از دشمن و هم بستریش با شیطان
از غیرت و مردانگی همّت ها
از احمد و محمود و کریم و چمران
از موشک و دست خالی و جنگ شدید
از آنچه که تاریخ جهان کمتر دید
از مرد و زن رشید ایران بزرگ
از راز مقاومت و خورشید امید
از بال و پر بلند نورانیّت
از عالم بینظیر انسانیّت
از جنگ بدن و تانک و از فهمیده،
از آتش و وحدت و جهانی غیرت
امّا سخن نهائی من لندیست
پروانه ی در آتش غیرتمندیست
آغوشِ گشوده ی شهادت ، خوشبخت
در اوج و فراز کاخ عزّتمندیست .