اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توقّع» ثبت شده است

از گروه هنر و بوده توقّع از ما ،
کرده در وقت خطر مردم خود را بیدار
جرممان بوده که تبیین حقیقت کردیم
بوده آئینه ی دوران و به مردم غمخوار
دین و میهن همه ی عالم و فکر شاعر
شاعران بوده ز خودخواهی شخصی بیزار
بد عمل شد و بدی ها چو شد از ما عنوان
خوانده ما را به غضب مهره ای از استکبار
باید هر اهل نظر بوده به گفتن قادر
نه که هرکس بدهد با نظر خود آزار
جای اصلاح خرابی و نجات میهن
گشته اند بر سر ارباب تذکّر آوار
آن کسانی که نماینده ی مردم هستند
شده اند مدّعی مردم و باری بر بار
متّهم کرده به اینکه همه دشمن هستند
جای تدبیر و خرد کرده عمل چون بیمار
غالب مردم ایران به وطن غمخوارند
بوده درگیر و گرفتار نگاهی بیمار
درد داریم خدایا به که باید گفتن
که نگوید شده ای دشمن مردم ، بدکار .

  • احمد یزدانی

فرصتی باشد اگر ترک طلبکاری کنم

از توقّع کرده کم درمانده را یاری کنم

می شوم مدیون انسان ها برای مهرشان

حرکتی جدّی برای این بدهکاری کنم 

  • احمد یزدانی