اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعله ها» ثبت شده است

.....

............

.................

پرچم آتش همه جا در هوا

گشته به پا معرکه از شعله ها

ناله ی درماندهٔ مردم بلند

تابلوی هر کوی و خیابان عزا

آمده عشّاق وطن بی صدا

کوهِ یقین بوده چو آلاله ها

مردمی عاشق تر از هر پاکباز

از همه جز خالق خود بی نیاز

حمله نموده به دل شعله تا

امن و امان گشته همه خانه ها

کرده دعا ملّت ما از وفا

با همه ی مهر و ز صدق و صفا

از تهِ دل رو به خداوندشان

سرد کن آتش تو به آتش نشان .

  • احمد یزدانی