شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۰ ب.ظ
رانده اند از آستانت با نظربازی مرا
رانده اند از آستانت با نظربازی مرا
برده در بیغوله ها با پای لجبازی مرا
پا به آن ره با عصا و کفشهای آهنین
سفره ای نان با دلی خون از دغلبازی مرا
هرچه رفتم رهزنان بودندو مقصد دور بود
دل به هرکس بسته رقصانید با سازی مرا
ای خدا ، ای آخرین لنگرگهِ کشتیِ دل
کِی شَوَد در بند اندازی ، رهاسازی مرا؟
وب زیبایی داری.
لطفا از وب من هم دیدن کن و اگه به بدنسازی علاقه داشتی کتاب اموزش بدنسازی از مبتدی تا حرفه ای رو به صورت رایگان دانلود کن
http://bestwow.ir