اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۱۸ ق.ظ

چون تو بسیار آمدند و رفته آقای رِِییس

چون تو بسیار آمدند و رفته آقای رئیس
بوده قالتاقهای رندی که بقدرت هم حریص
میز اگر میماند اکنون تو نبودی پشت آن
میروی چون دیگران تو ، میز خود را کم بلیس
چون دوروزی فرصت خدمت بدستت آمده
کرده باشی خدمت مردم شوی شخصی شخیص
میز قبل از تو خبر داری کجا بود و چه کرد؟
برد بسیاری به چشمه تشنه لب آورد خیس
او عروس حجله های بیوفائی بوده است
گفته ام تا باشی ایمن از خیالات مریض
غم بخور از مردم خود همرهی کن با همه
دور کن از خود گروه پست و رذل و کاسه لیس .

  • احمد یزدانی

بیوفا

حجله

خیس

میز

نفیس

کاسه لیس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی