تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.
حرفی که شد از زبل پدیده از دبّه کسی ضرر ندیده بازنده که طاقتش نبوده چون باخت فنر شدو پریده در آب چو رفت و شد از آن خیس جر زد و لباس خود دریده با آنکه خبر ندارد از هیچ گفت رای رقیب شد خریده غافل که هزینه میدهد شهر برق از نگه خرد پریده .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
حرفی که شد از زبل پدیده
از دبّه کسی ضرر ندیده
بازنده که طاقتش نبوده
چون باخت فنر شدو پریده
در آب چو رفت و شد از آن خیس
جر زد و لباس خود دریده
با آنکه خبر ندارد از هیچ
گفت رای رقیب شد خریده
غافل که هزینه میدهد شهر
برق از نگه خرد پریده .