حرفی که شد از زبل پدیدهاز دبّه کسی ضرر ندیدهبازنده که طاقتش نبودهچون باخت فنر شدو پریدهدر آب چو رفت و شد از آن خیسجر زد و لباس خود دریدهبا آنکه خبر ندارد از هیچگفت رای رقیب شد خریدهغافل که هزینه میدهد شهربرق از نگه خرد پریده .
حرفی که شد از زبل پدیده
از دبّه کسی ضرر ندیده
بازنده که طاقتش نبوده
چون باخت فنر شدو پریده
در آب چو رفت و شد از آن خیس
جر زد و لباس خود دریده
با آنکه خبر ندارد از هیچ
گفت رای رقیب شد خریده
غافل که هزینه میدهد شهر
برق از نگه خرد پریده .