اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ

نمیخواهم بجز دیدار تو حاصل من از دنیا

نمیخواهم بجز دیدار تو حاصل من از دنیا

تمام آرزویم بودن با توست ای زیبا

من و باد هردو درگیرت شده با صد گرفتاری

من از چشم تو سرگردانم او از دست تو رسوا

شدم مجنون و پابند تو امّا باد بیچاره

شده مسحورِ بوی تو و حیران در دل صحرا

نمی بینی چرا عشّاق خود را در پریشانی؟

که در زنجیر گیسوی تو غارت میشود دلها

زِ هر موی تو جان ، گیسوی تو جانها برانگیزد

مکن گیسو پریشان تا نگردد بیش از این غوغا

نمیدانم که آیا میشود روزی بیاسایم؟

به محراب دو ابروی تو من راحت و بی پروا؟

  • احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی