شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۶:۰۹ ب.ظ
شعر من و شبگردیم رویای شیرین است
شعر من و شبگردیم رویای شیرین است
شبگردی رویا به باغ شعر دیرین است
شعرم می ناب است دل را میکند آرام
در هر پیاله از غزل ها اوج تسکین است
آیا کویر از درد باغ گل خبر دارد
او از حسد میسوزد و گل رنجش از این است
هر غنچه دامن میکشد تا جلوه گر باشد
در دامن معشوق عاشق سر به بالین است
دل تا نکرده عاشقی از عشق میفهمد؟
شیرین صدای تیشه ی فرهاد سنگین است .