اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ

ابتدا از من به تو مسجد سلام


ابتدا از من به تو مسجد ،سلام
ای تو سنگر بوده در وقت قیام
خانه ای هستی برایِ خالقم
گرچه او هرگز نگنجد در کُنام
مرکز پاکان هر شهرو دیار
می شود پخته درونت ،جان خام
مرکزِ جمع و جماعت مسجد است
دین مومن در تو می یابد قوام
بوی قرآن میدهد هر گوشه ات
روح وجان را می نوازی همچو مام
کفرو عصیان را فراری میدهی
برسر شیطان فرود آیی مدام
ثانیاً بر مسجدی ها صد درود
عرض تقدیم ادب با احترام
چشمه سارانی که دریا می شوند
پاکبازان ، باصفا و با مَرام
جمع می گردندو غوغا می کنند
قطره ای بوده و دریائی به کام
هرکه در مسجد نشیند ،مسجدی است
گِل چو با گُل بود بویش مستدام
قصّه ی هر مسجدی چون لاله است
خون به دل دارد ،به محشر سرخ فام
هرچه خوبی با جماعت جاری است
دست یزدان همرهش باشد ، تمام.
احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی