بایکوتم در انزوای خانه ام
گرد شمع جان خود پروانه ام
راحتم از همنشینان دو رو
دلخور از غمخواری بیگانه ام
در کشاکش با هزاران علّتم
در خیال درد و رنج ملّتم
کاغذ از خون قلم رنگین کنم
با نوشتن از غم خود راحتم
در خودم لولیده با تنهائیم
اشک خونین قلم مانائیم
خلوتم اوج سعادتمندیم
گوشه تنهائیم دارائیم.
- ۰ نظر
- ۲۳ آبان ۰۱ ، ۰۱:۱۱