اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قهقرا» ثبت شده است

در این زمانه که مقصد به قهقراست
انسان میان زمین و هوا رهاست
اکنون جوان خسته ی از روزگار خود
یا پای منقل و یا نشئه در فضاست .
.

  • احمد یزدانی

در این جهان که بشر رو به قهقراست
هر ادّعای بدون سند خطاست
اکنون جوان که ندارد امید و عشق
یا پای منقل و یا نشئه در فضاست.

  • احمد یزدانی

دستها در دست یکدیگر ولی دل ها جدا
بستر سرد هیچگه کامی نمیسازد روا
زن شده مانند مرد و مردها مانند زن
رفته است عشق حقیقی رو بسوی قهقرا

  • احمد یزدانی