بسته خزان هیئت گلهای باغ
مجلس روضه شده غم های باغ
خشّ و خشِ برگ و صدای زمین
سینه زن ماتم فردای
باغ
گردنه ها در شب مهتاب و یخ
تابلوی نقّاشی یلدای باغ
کشف حجاب همه ی شاخه ها
لُختی اندام و سرا پای باغ
آمدن قاصد و پیغام برف
راوی قصّه ننه سرمای باغ
کِشتِ زمستانی و بیحاصلی
نقشِ برآب آن همه رؤیای باغ
بلبل شوریده شد حسرت به دل
ﺑﻬﺮِ بهاران و تماشای باغ
می رسد از ره خبری بی خبر
اوّل برف و یخ و سرمای باغ.
- ۰ نظر
- ۲۶ آبان ۰۰ ، ۱۵:۰۶