اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۰۴ ب.ظ

این نتانیاهوی قاتل و کثیف و بدکار

این نتانیاهوی قاتل و کثیف و بدکار

انگل آدمیان بوده و گرگی خونخوار

مثل او آمده در عالم ما بسیاری

شده در عاقبت همچون لجنی بیمقدار

بیخبر بوده که از آتش آه مظلوم

دودمانش بهوا رفته چو بدبختی خوار

آه و نفرین جهان دامن او می سوزد

نرسد هیچکسی داد وی و کارش زار

دستش آلوده بخون همه مظلومان است

مثل او نیست کسی در همه عالم بی عار

گام اوّل شده ثابت که جنایتکار است

میشود عاقبتش عبرت هر بدکردار

حکم اعدام برایش بشود چون صادر

کرده دنیا ز تماشای وی عشقی بسیار

میرسد روز حساب او بشود درگیرش

برده کودک کشیش عاقبت او را بردار .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی