اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من که نفهمیده ام کیستم و چیستم
گرچه تمامی عمر سوختم و زیستم
آتش جانم به من گفت ببین سرخیم
شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم .

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ب.ظ

امیر شعر بانوئی خردمند

امیر شعر ، بانوئی خردمند

میان جمع استادان برومند

نژادی پاک ، محکم ، با صلابت

ادیب و عالم ، استادی توانمند

پدر صاحب نظر ، شاعر و کامل

وَ از همسر مصفّا و شکوهمند

نسازد لفظ استادی بزرگش

بود کم خدمتش القاب و پسوند

خدایا حفظ فرما از حسودان

دهم خالق تو را بر عشق سوگند ،

نگهداری کن از جان عزیزش

بتابد تا همیشه آبرومند .

.