اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

من بی حضور تو ای عشق شک نکن ، هستم چو کشتی در گِل نشسته ای

اشعار احمد یزدانی

فرزند قلل و کوه و کوهستانم
مفتون جمال و جلوه ی گیلانم
شدپیشه ام عاشقی، چو شمعی روشن
در معرکه ی باد خوش و رقصانم
دائم و مرتّباً در آمد شدنم
چون مارکوپولو به گردش دورانم
من چشمه ام و مقصد من دریاهاست
آرام بسوی مقصدم میرانم
از صخره و قلّه های کوهستانی
سرسخت شدم ،مقاومت در جانم
گیلان که بهشتِ من وَ عشقم آنجاست
از دیدنِ روی ماه او خندانم
امّا همه ی نای و نوایم تهران
معتاد شدم به او ؛ خدا درمانم
اینها که شنیده اید یک جمله چنین
من ذرّه ای از بزرگیِ ایرانم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

۱۵۰۱ مطلب توسط «احمد یزدانی» ثبت شده است

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ شهریور ۰۱ ، ۰۳:۴۴
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ شهریور ۰۱ ، ۰۳:۳۸
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ شهریور ۰۱ ، ۰۳:۳۶
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ شهریور ۰۱ ، ۰۳:۳۴
  • احمد یزدانی

 

 

در فضای نتی که سانسوری
تحت اخبار خاص و دستوری
با هدایت بسوی اهدافی
گشته جذب فضای منشوری
لرزش چشم و دست و ّبازویت
گم شدی در خودت و ناسوری
کرده شلّیک مستمر سویت
سیبل او گشته ای و مسروری
استرس حاکمت و محدودی
حال و روزت بسوی ناجوری
بوده سرباز صفر او امّا ،
دیده خود را چو امپراتوری
التهاب و احاطه ات در آن
هر طرف وِزّ و وِز چو زنبوری
تیره گی حاکم و فضا تاریک
در تعارف چو ماه پر نوری
مهره در دست نفس شیطانی
در فضا چون فرشته ممهوری
بوده بازیچه ی نفوذ از خود
همچو اهرم برای مزدوری
هرچه در آن فرو روی غرقی
بر وجود خودت چو ساطوری
در مسیری به رنگ صدرنگی
لخت و عریان شدی به مستوری
در فضا غوطه ور ز اخباری
می روی رو بسوی رنجوری
منزوی در سکوت یک میزی
در خیالت چو کاخ معموری
شیر بیباک بیشه ات مرده
جغد تسلیم دام پر زوری
سر بصحرای گنگ و رازآلود
دست ظلمی بقدر  مقدوری
مهره ای بی بها چو یک دکمه
رمز پیچیده پشت منظوری
رعد و برقی برای رگباری
زنده هستی ولی به منفوری
روز و شب در خیال آزادی
در قفس زندگی چنان گوری
روبرو با سراب رویاها
خوش خیالی در حسرت نوری
غرب وحشی شدی نمیدانی
سارق گنج شرقِ رنجوری
گشته ای یک معادله ، مجهول
راه حل داری و از آن دوری
با سلیمان جان خود قهری
رفته ای زیر پا چنان موری.

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۳۲
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۹
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۸
  • احمد یزدانی




  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۶
  • احمد یزدانی

 

ای عشق تمام داد و بیداد از توست

#عشق #غمگین ⁶

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۵
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۳
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۲۱
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۱۹
  • احمد یزدانی

 


شب بود و من با جاده ها درگیر
یادت مرا آتش و دامنگیر
افتاده بودی  لابلای من
با شعله میکردی مرا تسخیر
خاکستری ماند از من و بادم
تا بیکران ها برد در شبگیر
یادش بخیر آن روزگاران را
در دفترم نامیدش تقدیر
اکنون تمام آرزوی من
دیداری از آن قاب و آن تصویر.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۱۶
  • احمد یزدانی

 


در نبردی نابرابر زخم خوردم 
جای دشمن از برادر زخم خوردم
باورش سخت است از خوش باوری ها
پشت سر نه ، از برابر زخم خوردم  .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۰۱
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۲۰:۰۰
  • احمد یزدانی

 

افسانه زیرکی ز سر بیرون کن

از عقل بکاه و بر جنون افزون کن

وقتی دل و جان را بسپاری بر عشق

خود عشق بگوید که چه باش و چون کن

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۴۷
  • احمد یزدانی

 

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۳۲
  • احمد یزدانی

دنیا که دل بشر از عشقش ریش است

چون نیک نظر شود زبانش نیش است

باید که به آب زر نوشت این جمله ،

هر چوب که می‌خورد کسی از خویش است .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۲۸
  • احمد یزدانی

خسته ای هستم که تو خواب منی
چشمه ای هستم که تو آب منی
بال پرواز منی ، اوجم توئی
فکروذکر من ، غم ناب منی .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۸ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۴۸
  • احمد یزدانی

من بدم خود معترف هستم به آن
از تو که نیکی چرا بد شد عیان
این جهان چون مزرعه باشد همه
کِشته ی خود را درو کرده در آن.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۸ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۴۷
  • احمد یزدانی